محل برنامه : روستای پلور در جاده هراز
سطح برنامه : سنگین
ارتفاع قله: ۵۶۷۱ متر
تاريخ برگزاري : ۹ و ۸/۶/۹۱
توضيحات (نحوه دسترسي به منطقه)
برای دسترسی به مبدأ صعود جبهه غربی قله دماوند از شهر تهران دو راه پیش روی شماست. می توانید تا پای صعود که چاک اسکندرون یا پارکینگ نامیده می شود را با مینی بوس یا وانت بروید. اتوبوس در مسیر قابلیت تردد ندارد. با مینی بوس می توان تا پای صعود رفت و مشکلی نیست ولی قیمت نقلیه بالاتر می رود و در عوض رفاه تردد بیشتر می رود. برای رسیدن به پای صعود با وانت باید همراه با اتوبوس های آمل در ترمینال شرق – واقع در سه راه تهرانپارس- تا خانه کوهنورد واقع در روستای پلور رفت(نشانه خانه کوهنورد مجسمه کوهنوردی است که مسیر صعود را با دست خود نشان می دهد). همچنین می توان با اتومبیل شخصی تا خانه کوهنورد رفت و ما ماشین را در پارکینگ خانه کوهنورد که کرایه آن حدوداً برای هر ماشین شبی ۱۰۰۰ تومان است، پارک نمود. و سپس ادامه مسیر را با وانت هایی که از قبل هماهنگ می کنید پیمود. یک شماره تماس از یکی از راننده های خوب منطقه در انتهای گزارش تقدیم شده است. تیم ما تا پای صعود از اتوبوس و وانت استفاده کرد.
توضيحات منطقه
کوه دَماوَند کوهی در شمال ایران است که به عنوان بلندترین کوه ایران و بلندترین آتشفشان خاورمیانه شناخته میشود. این کوه در قسمت مرکزی رشتهکوه البرز در جنوب دریای خزر و در بخش لاریجان شهرستان آمل قرار دارد. این قله که از نظر تقسیمات کشوری در استان مازندران قرار دارد در هوایی صاف و آفتابی از شهرهای تهران، ورامین و قم و همچنین کرانههای دریای خزر قابل رؤیت است. نزدیکترین شهر بزرگ به این کوه لاریجان است.
دماوند در اساطیر ایران هم مطرح است و شهرتش بیش از هرچیز به خاطر این است که ضحاک (پادشاهی ستمگر و اژدهافش) در آن به بند کشیده شدهاست. در آثار ادبی فارسی نیز فراوان به این اسطوره و به طور کلیتر کوه دماوند اشاره شدهاست. دماوند دارای چشمههای آب گرم لاریجان، اسک و وانه است.
ارتفاع
منابع مختلف اندازههای گوناگونی برای ارتفاع قلهٔ دماوند از سطح دریا ذکر کردهاند. به نقل از درگاه ملی آمار، ارتفاع این قله ۵٬۶۱۰ متر است. منابع دیگر از جمله پایگاه ملی دادههای علوم زمین ایران و وبگاه رصدخانهٔ زمین ناسا، ارتفاع ۵٬۶۷۰ متر و ۵٬۶۷۱ متر را نیز برای قلهٔ این کوه ذکر کردهاند. دایرةالمعارف فارسی فهرستی شش موردی از ارتفاعهایی که برای این قله آمدهاست ذکر میکند که از ۵٬۵۴۳ تا ۶٬۴۰۰ متر میرسد.
ارتفاع نسبی دماوند که با اندازهگیری ارتفاع قلّه نسبت به پستترین درّهٔ بین این قله و نزدیکترین قلّهٔ مرتفعتر تعیین میشود، ۴۶۶۱ متر است که دماوند را در ردهٔ دوازدهم بلندترین قلّههای دنیا از نظر ارتفاع نسبی قرار میدهد
فاصله از شهرهای نزدیک
این قله در ۶۹ کیلومتری شمال شرقی تهران، ۶۲ کیلومتری غرب آمل و ۲۶ کیلومتری شمال شهر دماوند واقع شدهاست.
رودخانههای پیرامون
رودخانه تینه در شمال، رودخانه هراز در جنوب و شرق و رودخانه دلیچای در غرب این کوه واقع شدهاند.
کوهستان
قله دماوند در شرق کوهستان البرز مرکزی (استان مازندران) از رشته کوه البرز قرار دارد. قلههای مجاور آن ورارو، سه سنگ، گل زرد و میانرود است.
آب و هوا
کمینهٔ دمای هوا در ارتفاعات دماوند تا ۶۰ درجه زیرصفر (در زمستان) و تا یکی دو درجه زیر صفر (در تابستان) پایین میآید. سرعت توفان در دماوند گاهی از ۱۵۰ کیلومتر در ساعت میگذرد. سرعت باد در کوهپایهها گاه به هفتاد کیلومتر در ساعت میرسد. بیشتر بادها از غرب و شمال غربی میوزند. میانگین بارندگی در ارتفاعات دماوند ۱۴۰۰ میلیمتر در سال است و بارش در ارتفاعات معمولاً به صورت برف است. فشار هوا در قلّهٔ دماوند نصف فشار هوا در سطح دریا است.
آتشفشان
دماوند یک آتشفشان خفته است که امکان فعّال شدن مجدد آن وجود دارد. در برخی از سالها از جمله سال ۱۳۸۶، دود و بخارهایی از قله خارج شد که برخی از شاهدان آن را گواهی بر فعّال شدن این آتشفشان پنداشتند. اما در حقیقت در سالهای پر بارش، با نفوذ آب به درون قله و برخورد سنگهای داغ، جریانی از بخار آب از دهانه قله خارج میشود و چنین به نظر میرسد که فعالیتهای آتشفشانی صورت گرفتهاست.
قطر دهانه این آتشفشان در حدود ۴۰۰ متر است. که دریاچهای از یخ آن را پوشاندهاست. همچنین نشانههایی از وجود دهانههای قدیمی در پهلوهای جنوبی و شمالی کوه ملاحظه میشود.
روز ملی
روز ملی دماوند همزمان با تیرگان در مازندران با نام تیرماه سیزده شو در شب سیزدهم آبانماه برگزار میشود. انجمن کوهنوردان ایران هر ساله این جشن را در روز سیزدهم تیر در دامنههای قله دماوند در “شهر رینه لاریجان شهرستان آمل” برگزار میکنند. این جشن به ثبت ملی نیز رسیده است. موسیقی ملی دماوند نیز در روز جشن تیرگان در سال ۱۳۹۱ با صدای سالار عقیلی در بین ۹ هزار نفر رونمایی شد.
مسیرهای اصلی صعود
برای رسیدن به قله دماوند، مسیرهای مختلفی وجود دارند که شناختهشدهترین آنها این جبههها هستند:
- جبههٔ شمالی؛ مسیر صعود این جبهه از میان دو یخچال سیوله (سمت راست) و دوبی سل (سمت چپ) صورت میگیرد.
- جبههٔ شمال شرقی؛ پناهگاه تخت فریدون در این مسیر قرار دارد.
- جبههٔ غربی؛ پناهگاه سیمرغ در این مسیر قرار دارد.
- جبههٔ جنوبی؛ از سمت جنوب شرقی کوه. پلور، رینه، گوسفندسرا و بارگاه سوم در این مسیر قرار میگیرند.
آسانترین این مسیرها جبهه جنوبی و سختترین آنها جبهه شمالی است. سه جبهه شمالی، جنوبی و شمال شرقی در نزدیکی روستاها قرار گرفتهاند و همچنین همگی دارای جانپناه در میان راه هستند. در مسیر جنوبی، آبشاری وجود دارد که همهٔ سال یخزدهاست و تنها در تابستانهای بسیار گرم، جاری میشود که به همین دلیل به آن آبشار یخی گفته میشود. این آبشار با قرار داشتن در ارتفاع ۵۱۰۰ متری، از نظر ارتفاع از سطح دریا مرتفعترین آبشار خاورمیانهاست.
پناهگاهها
در نقشه راهنمای صعود به قلههای البرز مرکزی پناهگاههایی به شرح زیر مشخص شدهاست:
- پناهگاه گوسفندسرا (کوهپایه) در ارتفاع ۲۹۵۰ متری.
- بارگاه سوم (یال جنوبی) در ارتفاع ۴۱۵۰ متری.
- پناهگاه سیمرغ (یال غربی) در ارتفاع ۴۱۵۰ متری.
- پناهگاه تخت فریدون (یال شمال شرقی) در ارتفاع ۴۳۶۰ متری.
- جانپناه فلزی (جبهه شمالی) در ارتفاع ۴۰۰۰ متری.
یخچالهای معروف
- یخچال سیوله (جبهه شمالی)
- یخچال دوبی سل (جبهه شمالی)
- یخچال عروسکها (جبهه شمالی)
- یخچال دره یخار (شمال شرقی)
- یخچال خورتاب سر
- یخچال شمال غربی
- یخچال غربی]منبع: دانشنامه آزاد ویکی پدیا[
توضيحات برنامه
سرپرستی برنامه قله دماوند از جبهه غربی به عنوان یکی از برنامه های ویژه تقویم شش ماهه اول گروه کوهنوردی دانشکده مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی امیرکبیر در تیرماه سال ۹۱ به آقای محمد حسین قاجار واگذار شده بود، که به دلیل پیش آمدن مشکلی برای ایشان سرپرستی برنامه دو روز پیش از برنامه به بنده واگذار شد. هماهنگی های لازم انجام شد و ۹ نفر نهایی شرکت کنندگان در برنامه برای آغاز سفر بی نظیری که در پیش داشتند لحظه شماری را آغاز کردند! قرار ما ساعت ۷ صبح روز چهارشنبه ۸/۶/۹۱ در ترمینال اتوبوسرانی شرق تهران بود. امیر کاظمی کمی زودتر به ترمینال رفت تا بلیط اتوبوس برای آمل تهیه کند. اولین حادثه این برنامه در همین اول برنامه رقم خورد، جایی که بنده در سه راه تهرانپارس پس از پیاده شدن از تاکسی متوجه شدم کاور دوربین عکاسی گروه کوهنوردی دور گردن من هست ولی خود دوربین نیست. این ور و اونور، دنبال این تاکسی آخری، پیدا نشد. ساعت ۶:۳۰ بود، وسایل را بلافاصله پیش یکی از بچه ها گذاشتم و بلافاصله مسیری که از خانه تا ترمینال آمده بودم را برگشتم تا اگر جایی در مسیر دوربین افتاده آن را پیدا کنم. بهرحال با کلی گشت و گذار نهایتاً دوربین گروه پیدا نشد و پیگیری های بعدی برای یافتن آن به بعد از برنامه موکول شد. خوشبختانه داود غنی آبادی دوربین آورده بود و خاطره برنامه ثبت شد. خلاصه بلیط برای ساعت ۷:۳۰ بود و تا این ساعت همه ۹ نفر آمده بودند. سوار اتوبوس شدیم و راه افتادیم. البته قبل از سوار شدن به اتوبوس هم با دو کوهنورد از کشور چک آشنا شدیم که قصد داشتند جبهه شمالی دماوند را صعود کنند. ما هم مهمان نوازی کردیم و کمکشان کردیم تا براحتی به پای صعود مسیر شمالی برسند. در راه هم کلی با مارتین، یکی از دوستان اهل چک درباره مسائل مختلف در ایران و چک بحث کردیم، الحق که اطلاعاتش از ایران خیلی خوب بود. جاده هراز ترافی عجیبی داشت. علت آن هم این که برنامه ما همزمان شده بود با تعطیلی ناشی از برگزاری اجلاس سران غیر متعهد ها در تهران که همه را به دشت و دمن گسیل کرده بود. حدود ساعت ۱۰:۳۰ در روستای پلور کنار مجسمه کوهنورد در جاده هراز با دوستان چکی مان خداحافظی کردیم و از اتوبوس پیاده شدیم. آنجا با آقای محمود لاریجانی، راننده وانت قرار داشتیم. شماره تماس ایشان در انتهای گزارش آورده شده است. آقا محمود برادر آقا مصطفی لاریجانی هستند که البته این دومی معرف تمامی دماوند دوستان هستند. پس از تکمیل خرید بچه ها راه افتادیم. با وانت نیسان آقا محمود یک ساعتی در راه بودیم. مسیر جاده هراز تا ابتدای مسیر جاده هراز در واقع جنوب کوه دماوند را دور می زند و پس از عبور از جاده ای که در سمت چپ جاده اصلی به گوسفند سرای مسیر جنوبی می رود، جاده ای فرعی به سمت چپ جدا می شود که انتهای این جاده پارکینگ جبهه غربی دماوند یا چاک اسکندرون نامیده می شود. ساعت ۱۲ به این محل رسیدیم. جدیداً یک محلی منطقه با نام آقا عین الله در چادری در این محل مستقر شده است. ایشان برای کوهنوردانی که برای حمل کوله هایشان تا پناهگاه سیمرغ مشکلی دارند قاطر فراهم می کنند. از آقا عین الله پرسیده بودیم و فقط یک تیم بالاتر از ما بود و پناهگاه خالی بود پس چادر ها را نزد آقا عین الله گذاشتیم تا سبک تر صعود کنیم. بعد از یک تجدید قوای مختصر ساعت ۱۲:۳۰ صعود را آغاز کردیم. هوا خوب بود و پوشش گیاهی هم هنوز سرسبز بود. با یک استراحت مختصر با سرعت خوبی که بچه ها داشتند ساعت ۱۴:۳۰ در پناهگاه سیمرغ بودیم. ۵ نفری در پناهگاه بودیم. ما هم در کنار این ۵ نفر در طبقه دوم پناهگاه مسقر شدیم. پناهگاه سیمرغ در ارتفاع ۴۱۵۰ متری واقع شده و در هر طبقه آن حدود ۱۵ نفر جای می گیرند. سرویس بهداشتی در کنار پناگاه قرار دارد و در سوی دیگر چشمه دائمی قرار دارد. کم کم طبقه پایین پناهگاه هم پر شد و در اطراف پناهگاه هم کم کم کوهنوردان شروع کردند به چادر زدن. همه اعضای تیم پس از یک استراحت حدود ساعت ۱۵:۳۰ برای هم هوایی ارتفاع گرفتیم. عمل هم هوایی برای هماهنگی بدن در شرایط کم اکسیژن در هنگام شبمانی در ارتفاع امری لازم است. ما حدود ۳۵۰ متر ارتفاع گرفتیم و سپس همزمان با غروب چشم نواز خورشید سرخ رنگ در دوردست های غرب دماوند به پناهگاه برگشتیم. هوا هم نیمه ابری بود. پناهگاه بسیار شلوغ شده بود چرا که تعدادی از کوهنوردانی که در طبقه این بودند هم برای صرف شام با همنوردانشان به طبق بالا آمده بودند. ما هم پس از صرف شام حدود ساعت ۲۲:۳۰ خوابیدیم.
فردا صبح ساعت ۴:۳۰ بیدار باش بود. هوا صاف ولی کمی سرد بود. بر روی قله ابرهای پراکنده ای رقص کنان تکان می خوردند. در کل شرایط صعود مساعد به نظر می رسید. بعد از جمع کردن وسایل در گوشه ای از پناهگاه و با رسیدن زمان اذان صبح، بلافاصله نماز خواندیم و ساعت ۶ تمام اعضای تیم حمله به بام ایران را آغاز کردند. ما اولین گروه صعود کننده بودیم. سرعت خوب و معقولی داشتیم. امیر کاظمی جلوتر برای مسیریابی حرکت می کرد و با فاصله ای از او تیم بصورت یکپارچه حرکت می کرد. هر چند دقیقه با اعلام مهرداد اسکندری(جلودار تیم) تیم متوقف می شد و چند نفس عمیق برای هم هوایی می کشید. در ارتفاعات، خصوصاً ارتفاع بالای ۴۰۰۰ متر باید نفس ها را عمیق تر کرد. چرا که بدن بصورت پیش فرض و غیر ارادی میزانی از اکسیژن که در ارتفاع شهری به آن عادت کرده است را تنفس می کند. پس باید بصورت ارادی بدن را مجبور کرد تا اکسیژن بیشتری دریافت کند. در غیر این صورت با ارتفاع گرفتن بدلیل کمبود اکسیژن فرد دچار سردرد، سرگیجه، و خواب آلودگی و حالت تهوع می شود و در گام برداری تعادل خود را از دست می دهد. در چنین شرایطی باید پیش از وخیم تر شدن اوضاع، فرد را بهمراه یکی از اعضا سریعاً به ارتفاعات پایین تر منتقل کرد و از بیشتر ارتفاع گرفتن و حتی استراحت وی در همان ارتفاع اجتناب کرد. با ارتفاع گرفتنمان کم کم هوا سردتر و سردتر می شد. بویژه این که جبهه غربی دماوند بخاطر این که صبح در سایه خورشید قرار دارد بسیار دیر آفتاب را به خود می بیند. هاله ابر روی قله هم رسیدن خورشید را با تأخیر بیشتری همراه می کرد. با ارتفاع گرفتن سایه قله دماوند روی گردنه پرسون در دور دست ها نمایان شد و کم کم تا روی دریاچه سد لار جلو آمد. سایه دماوند روی دشت لار جلوه بی نظیری به صعود از این جبهه می دهد. بالاخره حدود ساعت ۱۱ ابرها کمی از روی قله کنار رفتند و آفتاب نمایان شد. با طلوع آفتاب گویی روحی به تیم دمیده شد و بر سرعت و اشتیاق تیم افزوده شد. ولی این خوشحالی دیری نپایید. نیم ساعت بعد هوا درهم پیچید و ابرها مثل اژدهای هفت سر دور ما را گرفتند. در ارتفاع ۵۲۰۰ متری چند تا از بچه ها بنابه تصمیم بنده به طرف پناهگاه بازگشتند و یک تیم چهار نفره با سرعت زیادی به سمت قله حرکت کردیم. کولاک شدیدی شروع شده بود و هر چه بالاتر می رفتیم بر شدت آن افزوده می شد. بالاخره در شرایط سخت قله از پشت ابرها نمایان شد ولی در ارتفاع ۵۵۰۰ و اندی متری در ساعت ۱۲ صدای هولناک رعد و برق از نزدیکی ما شنیده شد. بلافاصله دستور برگشت سریع تیم را دادم. با تمان توان با رعایت احتیاط به سمت پایین می دویدیم. از همه بدتر صدای تخلیه ابر باردار در داخل گوش و نوک انگشتانمان بود تا این که یک رعد عظیم در نزدیکی ما زده شد. من جلوتر از سه تای دیگر بودم. برگشتم و با فریاد زدم پناه بگیرید. همان طور که می دانید رعد در محل های نوک تیز رسانا که تجمع بار بیشتری دارند تخلیه می شود. پس در چنین شرایطی باتوم و کلنگ و سایر وسایل فلزی را از خود دور کنید و به حالت چمباتمه پناه بگیرید. من باتوم های خود را به اطراف پرت کردم و پناه گرفتم. از فاصله ۲۰، ۳۰ متری هم ۳ تای دیگر را می پاییدم. دو نفر دیگر هم که تنها افرادی بودند که قبل از ما توانسته بودند پیش از خراب شدن هوا قله را فتح کنند سه متر زیر من در کنار سنگی پناه گرفته بودند. بعد از ۵، ۶ تخلیه دیگر و بعد از این که تخلیه در گوشهایمان تمام شد با تمام سرعت به سمت پایین حرکت کردیم. در میانه راه هم هر تیمی را که می دیدیم مجبور می کردیم که ارتفاع کم کنند و از صعود خودداری کنند. یکی از بچه ها هم که کفش مناسبی نداشت در پایین آمدن با مشکل مواجه شد. بالاخره ولی با تمام سختی ها حدود ساعت ۱۴:۳۰ به پناهگاه رسیدیم و بعد از خوردن ناهار و استراحت و نماز حدود ساعت ۱۵:۳۰ از پناهگاه به سمت چاک اسکندرون حرکت کردیم. حدود ساعت ۱۷:۳۰ به کنار چادر آقا عین الله رسیدیم و وسایل را جمع کردیم. یک ربع ساعت بعد آقا محمود که در مسیر بازگشت با او برای قرار بازگشت هماهنگ کرده بودیم هم رسیدند و هم زمان با یک غروب زیبای دیگر به سمت پلور به راه افتادیم. حدود ساعت ۱۹:۰۰ به پلور رسیدیم. نیم ساعت بعد یک اتوبوس گذری آمل به تهران را بقیمت نفری ۴۰۰۰ تومان سوار شدیم و به سمت تهران حرکت کردیم. ساعت ۲۲:۳۰ روز پنج شنبه در ترمینال شرق بودیم. در آنجا از هم خداحافظی کردیم و برنامه به پایان رسید.
با تشکر ازهمه دوستانی که در برنامه با سرپرست همکاری و همیاری لازم را مبذول فرمودند.
حامد رستگار
۲۱/۶/۹۱
سرپرست : حامد رستگار
تلفن : ۰۹۱۲۸۰۱۱۹۰۶
اعضاي شرکت کننده:
۹ نفر: حامد رستگار، مهرداد اسکندری، علی بیگ رضایی، مصطفی صالحی، پویا صالحی، داود غنی آبادی، امیر کاظمی، امین نور محمدی، مهسا مهتاب
راهنما : امیر کاظمی
جلودار: مهرداد اسکندری
عقبدار : علی بیگ رضایی
عکاس : حامد رستگار
مسئول GPS : امیر کاظمی، مهرداد اسکندری
وسيله نقليه : اتوبوس، وانت
راننده وانت : محمود لاریجانی
تلفن : ۰۹۱۹۸۲۹۹۰۵۳
هزينه برنامه براي هر نفر : ۳۵۰۰۰تومان