تاريخ اجرا:
پنجشنبه، جمعه و شنبه ۱۸ و ۱۹ و۲۰/۵/۱۳۸۶
کادر سرپرستي :
سرپرست: سعید صلواتی
راهنما: مهدی بهرامی- سعید صلواتی
مسوول تدارکات: فرهاد صفاراول
گزارش نويس: سعید صلواتی
مسوول امداد: ——–
مسوول محيط زيست: ——-
عکس: حامد رستگار – پوریا فروغی
اطلاعات عمومي منطقه :
نام منطقه: میان ده و ناندل
پوشش گياهي غالب منطقه: گون و علف
قله ها: دو خواهرون، سه سنگ، دوبرار
ارتفاع قله ها: ۴۳۰۰، ۴۱۵۰ ،۴۳۰۰
انواع مسير (زمستانه و تابستانه): داراي دو مسير مي باشد ، يکي از ميان ده و ديگري از گزانه
محل، تعداد و ميزان آب چشمه ها:
مسیر میانده: یک چشمه در ابتدای مسیر(گردنه سر)، یک چشمه در دشت زیر پناهگاه که از یخچال سرچشمه میگیرد، یک یخچال نیز در زیر پناهگاه وجود دارد که دائمی است
مسیر گزانه: چشمه پهن کوه در يک ساعت ابتدايي مسير و استله سر به فاصله چهار ساعت از گزانه مي باشد .
ميزان برف در زمستان : بسيار زياد
شيوه رسيدن به منطقه: تهران، جاده هراز، پلیس راه بايجان، بعد از تونل دوم(بین تونل ۷ و ۸)، سمت چپ، جاده فرعيِ دلارستاق، حاجي دلا، ميان ده، گوسفند سرا(گردنه سر)
نوع وسيله نقليه: ميني بوس + وانت
فاصله تهران تا مبدا صعود: سه ساعت و نيم الی چهار ساعت
شماره تماس راننده مینیبوس: آقای محمد محمدی۰۹۱۲۶۶۰۰۶۳۷
شماره تماس راننده وانت: عباس صالحی۰۱۲۲۳۴۲۲۰۳۲- علیرضا براتی۰۱۲۲۳۴۲۲۰۶۵
ميزان جاده خاکی: يک ساعت و نيم
مبدا صعود: میان ده- گردنهسر
ارتفاع مبدا صعود: ۲۹۵۰ متر
تعداد پناهگاه ها: يک عدد که تخت فریدون نام دارد
موقعيت و مختصات پناهگاهها:N35º ۵۸,۰۰۰ , E052º ۸,۰۳۸ ، در ارتفاع ۴۴۱۵ متری
ظرفيت و ابعاد پناهگاه: حداکثر ۳۰ نفر
وضعيت پناهگاه در زمستان: قابل استفاده
مکانهاي مناسب چادر در تابستان: اطراف پناهگاه
مکانهاي مناسب چادر در زمستان: اطراف پناهگاه
ميزان آنتن دهي موبايل در منطقه: گردنهسر آنتن دهی وجود دارد، کنار پناهگاه نیز تا حدی موجود است، در مسیر برگشت نیز در مناطقی مشرف به روستای گزانه آنتن دهی موجود است.
اعضای تیم:
۱٫ سعید صلواتی(سرپرست و راهنما)
۲٫ تیمور اشتری (به عنوان مهمان و از ورودیهای قدیمی دانشکده- سال ۱۳۶۲)
۳٫ علیرضا شعبانی(عقبدار)
۴٫ مهدی بهرامی (سر قدم و راهنما)
۵٫ علیرضا مسجدیان
۶٫ میثم عسگری
۷٫ حامد هاشمی
۸٫ پوریا فروغی(عکاس-راهنما)
۹٫ حمید مطلب زاده
۱۰٫ طاهر عابدین زاده
۱۱٫ فرهاد صفار اول(مسئول تدارکات)
۱۲٫ فرزان معماریان
۱۳٫ اسد مولایاری
۱۴٫ حامد رستگار(عکاس)
۱۵٫ حسن خیر اندیش
۱۶٫ ایمان چینی فروشان
گزارش مالي برنامه :
دريافتي از دانشجويان مکانیک : ۹۵۰۰ تومان
دريافتي از سایرین: ۱۰۰۰۰تومان
اعضاي تيم به غیر از یک نفر راس ساعت مقرر(۴:۳۰ صبح روز پنجشنبه) در محل قرار(درب رشت دانشگاه) حاضر شدند، منتها ميني بوس با ۱۵ دقيقه تاخير به محل قرار رسيد و برنامه با کمي تاخير آغاز گرديد. یکی از دوستان نیز در میانه راه سوار شد. تيم با ميني بوس به جاده هراز و سه راهی ناندل رفت. لازم به ذکر است که در برنامه مشابه سرپرست می بایست ترافیک جاده هراز تا امام زاده هاشم را در نظر داشته باشد(در بعضی مواقع تا ۳۰ دقیقه نیز در ترافیک سنگین بودیم). از آنجا با وانت عازم روستاي ميان ده و گردنهسر شدیم. حجم زیاد برف روی قله لحظه ای ذهن مرا که در فکر صعودی بیدغدغه بودم، آرام نمیگذاشت. البته برف دماوند را، هم در هنگام عبور از پلور و هم هفته پیش از این برنامه(صعود از یال ملاخوران) دیده بودم. این حجم برف در این موقع از سال واقعا عجیب به نظر میرسید.
حدود ساعت ۱۱ در گردنه سر بودیم. هوا صاف بود. سپس حدود ساعت ۱۱:۴۵ کوهپیمایی را بسمت جنوب غربي آغاز کردیم و به حرکت خود در همان جهت ادامه داديم تا به ابتداي يال منتهي به جان پناه رسيديم(از مبدا صعود وقتی به سمت جنوب غرب میایستیم سه یال میبینیم که یال پناهگاه یال وسطی است). حرکت خود را بر روي يال ادامه داديم تا اينکه پس از حدود ۵ ساعت به منطقه مسطحي که زير جان پناه بود رسيديم. چون تیمهایی که به سمت پایین میآمدند همگی از شلوغی پناهگاه و اطراف آن خبر میدادند لذا تصمیم گرفته شد که شب را در همان دشت سپری کنیم و صبح زود به سمت پناهگاه و از آنجا به سمت قله برویم. لازم به ذکر است که سمت راست اين دشت برفچالي وجود دارد که میتوان از آب آن استفاده نمود.
صبح حدود ساعت ۳ بیدار شدیم و چادرها را جمع نمودیم و در ساعت ۵:۱۰ حرکت خود را به سمت تخت فریدون آغاز نمودیم. پس از حدود یک ساعت به تخت فریدون رسیدیم. در سمت جنوبغرب جان پناه کمپ خود را با یک چادر برپا کرديم و دوستان وسایل اضافی خود را در آن گذاشتند. چون کفش یکی از بچهها – علیرغم توضیحات داده شده در جلسه- نامناسب بود لذا اجباراً او را به عنوان مسئول کمپ انتخاب کردم تا در پناهگاه بماند.
پس از نیم ساعت تیم ۱۵ نفره ما به سمت قله حرکت کرد. مسیر پر از گروههای عازم قله بود، تا حدی که به قول یکی از دوستان دماوند در آن روز جز شلوغترین نقاط ایران بود. هوا همچنان صاف بود. یکی از اعضا تیم در میانه راه احساس ضعف نمود که چون منطقه شلوغ بود و هنوز زیاد از پناهگاه دور نشده بودیم قرار شد که به تنهایی به سمت پناهگاه برگردد. بدین ترتیب تیم حرکت خود را با ۱۴ نفر ادامه داد.
مسير از شيب تندي برخوردار است که مشرف به دره عظیم و رعب آور یخار است.
پس از اینکه به قسمت برفی رسیدیم هوا ناگهان بسیار بد شد. بوران و مه دائما بر منطقه حکمرانی می کردند. در این شرایط داشتن GPS و شلوغی مسیر تنها عوامل حرکت تیم به سمت قله بود. برف منطقه نیز بسیار سنگین بود ولی خوشبختانه برفکوبی قبلا انجام شده بود. در قسمت انتهايي مسير که با مسير شمالي يکسان مي شود شیب و برف یال شمالی نیز کاملا قابل ملاحظه بود.
گروه به خاطر یکی از دوستان که احساس ضعف مینمود دو تکه شد. در نزدیکی قله نیز تیم تقریبا سه تکه شده بود. پس از طي شش ساعت در هوایی بد اولین تیم به قله رسيد(راس ساعت ۱۲:۲۰). سپس در ساعت ۱۲:۳۰ دومین تیم و در ساعت ۱۲:۴۵ آخرین تیم به قله رسید. پس از گرفتن عکس در ساعت ۱۳:۱۰، تيم از همان مسيرِ رفت و با کمک GPS به پايين حرکت کرد. لازم به ذکر است که در هوای مه آلود و بدون GPS یک اشتباه کوچک در مسیر برگشت ممکن است شخص را به سمت یخچالهای شمالی(دبی سل و عروسکها) یا یخچال شرقی(دره عظیم یخار) بکشاند که تاوان آن بسیار سنگین خواهد بود.
در مسیر برگشت نیز هوا بسیار بد بود و صدای رعد و برق نیز اضافه شده بود و بر هراس من میافزود. به همین خاطر به تیم اجازه استراحت ندادم و تیم یکسره به سمت تخت فریدون در حرکت بود. به لطف خدا در ساعت ۴:۳۰ تیم سلامت به تخت فریدون رسید. پس از استراحت در تخت فريدون و جمع آوري کمپ، حرکت تیم در ۵:۳۰ به سمت گزانه آغاز شد. چون قرار بود که شب را در استله سر بخوابیم لذا به سرعت به سمت پایین حرکت نمودیم. دلایل حرکت به سمت استلهسر عبارت بودند از:
· خواب راحت در ارتفاع پایین
· دسترسی راحت به آب (برای رسیدن به آب از پناهگاه باید شیب تندی را طی کرد)
· لذت بردن از طبیعت زیبای یال شمالشرقی و روستای گزانه در روز
متاسفانه اشتباه در زمان بندی و کم لطفی برخی دوستان در هنگامی که دستور حرکت داده میشد، موجب شد که در مسیر برگشت گروه به شب بربخورد. در این شرایط متاسفانه دو تن از دوستان که برای شناسایی مسیر شن اسکی معروف شمالشرفی، مقداری جلوتر میرفتند اشتباها به سمت راست رفتند که در منطقه ای سنگی گرفتار شدند. تیم دیگری نیز در منطقه بود که به جای پایین رفتن از شناسکی از پاکوب پایین رفت. تصمیم گرفته شد که باقی تیم که در میانه شناسکی بودند، شن اسکی را بالا بروند و به دنبال تیم دیگر بروند. در این بین دو تن از دوستان نیز در شن اسکی مشغول کمک به یکی از بچه ها بودند. عملا سه تکه شده بودیم؛ دو نفر در میانه شن اسکی، گروهی به دنبال تیم شیرازی که از پاکوب پایین میرفت و چند نفر که در شن اسکی مشغول کمک به یکی از بچه ها بودند. همچنان به دنبال تیم شیرازی میرفتیم. خیالم تا حدودی از بابت بچههایی که با ما نبودند جمع بود، چراکه همگی امتحان خود را در لحظات سختتر پس داده بودند. چون شیب منطقه تا چشمه استلهسر بسیار تند است لذا بنابر پیشنهاد یکی از دوستان قرار شد که شب را در منطقه ای سنگ چین شده در همان پاکوبِ کنارِ شن اسکی چادر بزنیم و برای صبحانه به استلهسر برویم. ساعت ۹:۳۰ در سنگچینها بودیم. در این حین من بسیار نگران شدم که مبادا دو نفری که در شن اسکی هستند به سمت پایین بروند و بدون چادر بمانند و مسیر را گم کنند. در این اثنا بارش باران را کم داشتیم که آن هم به جمع دغدغههای من اضافه شد. حالا منتظر بچههایی بودم که در شن اسکی مشغول کمکرسانی به یکی از اعضا بودند. بعد از مدتی چند چراغ را دیدم که به سمت ما میآمدند. خوشبختانه دو نفری هم که در پایین شناسکی گرفتار شده بودند با این دوستان آمدند و بار دیگر همگی دور هم جمع بودیم. روز بعد در ساعت ۵ صبح بیدار شدیم و ساعت ۶ در هوایی مهآلود به سمت استلهسر به راه افتادیم.
ساعت ۸ در استله سر بودیم و تا ۹:۱۵ مشغول خوردن صبحانه بودیم.
سپس به سرعت به سمت گزانه حرکت نمودیم چراکه هم از برنامه عقب بودیم و هم اینکه با مینی بوس قرار داشتیم. البته دوستان هم معترض بودند و میخواستند از طبیعت زیبای یال شمالشرفی استفاده نمایند.
چند بار نیز در برگشت پاکوبهای انحرافی را رفتیم که خوشبختانه سریعاً پاکوب اصلی را پیدا کردیم و گروه به سلامت در ساعت ۱۲:۳۰ به گزانه رسید.
ساعت ۱ به سمت تهران حرکت کردیم و ساعت ۴ جلوی درب رشت دانشگاه بودیم.
چند نتیجه و پیشنهاد:
۱٫ سرپرست همیشه در زمانبندی باید یک تلرانس را منظور کند.
۲٫ در جلسه هماهنگی باید به اعضا گوشزد کرد که به موقع دوست و رفیق باشند و در جای خود نیز فرمانبردار باشند. در مواقعی دوستان به جای اجرا نمودن حرف سرپرست و دیگر مسئولان تیم به بحث با آنها میپرداختند که موجبات تاخیر تیم را بوجود میآورد. مثلا در ساعاتی که اعلام میشد که همگی باید آماده باشند، تیم به طور کامل آماده نشده بود.
۳٫ اعضای تیم باید به درستی انتخاب شوند و آمادگی هرگونه اتفاق غیرمنتظرهای از جمله کوهپیمایی در شب، برگشت در مواقعی که راه اشتباه پیموده شده است – حتی تا قله!- و غیره را داشته باشند.
۴٫ داشتن بی سیم در خیلی از موارد کارگشاست. شاید اگر تیم بیسیم داشت، در شب چند تکه نمیشد و کوهپیمایی شبانه به جای اینکه طاقت فرسا باشد، میتوانست لذت بخش باشد.
همیشه موفق و پیروز باشید
سعید صلواتی
پنجشنبه ۱۸/۵/۱۳۸۶
|
جمعه ۱۹/۵/۱۳۸۶
|
شنبه ۲۰/۵/۱۳۸۶
|
۰۴:۴۵ حرکت از تهران ۰۹:۰۰ دو راهی ناندل ۱۱:۰۰ گردنهسر ۱۱:۴۵ شروع حرکت از گردنهسر ۱۲:۴۰ استراحت ۱۲:۵۰ حرکت ۱۳:۵۵ استراحت ۱۴:۱۰ حرکت ۱۵:۰۰ استراحت ۱۵:۱۵ حرکت ۱۶:۱۰ استراحت ۱۶:۲۵ حرکت ۱۶:۴۵ رسیدن به دشت و چادر زدن
|
۰۳:۰۰ بیدارباش ۰۵:۱۰ حرکت ۰۶:۱۰ پناهگاه ۰۶:۴۰ حرکت از پناهگاه ۰۷:۴۰ استراحت ۰۷:۵۰ حرکت ۰۸:۴۵ استراحت ۰۹:۰۵ حرکت ۰۹:۵۵ استراحت ۱۰:۱۰ حرکت ۱۱:۰۵ استراحت ۱۲:۲۰ رسیدن اولین گروه به قله ۱۲:۳۰ رسیدن دومین گروه به قله ۱۲:۴۵ رسیدن سومین گروه به قله ۱۳:۱۰ برگشت از قله به سمت پناهگاه ۱۶:۳۰ پناهگاه تخت فریدون ۱۷:۳۰ حرکت از پناهگاه به سمت گزانه ۱۸:۴۵ استراحت ۱۸:۵۵ حرکت ۲۱:۰۰ چادر زدن |
۰۵:۰۰ بیدار باش ۰۶:۰۰ حرکت ۰۸:۱۵ رسیدن به استلهسر و خوردن صبحانه ۰۹:۱۵ حرکت از استلهسر ۱۲:۴۵ گزانه
|
زمانبندی: